سفارش تبلیغ
صبا ویژن

افسوس

چند وقتی به رفتار های آدمها نگاه می کنم و می بینم که رفتارشون تا چه حد با هم خوبه و یا بده.

 

به نگاههاشون که تو ی بعضی از این نگاهها میشه دشمنی و خصومت را به راحتی خوند و بعضی هاشون در نهایت مهربونی و  مردی نامهربون ترین و نامردترین آدمهای روی زمین هستند.

 

کاش وقتی دستی را که به کمک به سمت ما دراز شده را با صداقت بگریم و از این نقطه ضعف روزی روزگاری علیه آن آدم استفاده نکنیم.

 

آره دارم می بینم و لمس می کنم که توی این دنیا مردانش به نامردی  عصا را از یه کور میدزدند.

 

دارم درک می کنم که دیگه هیچ گوش شنوایی وجود نداره که به حرفهات به صداقت گوش کنه و فردا با شنیدن این حرفها واست دردسر نسازه.

باید یاد بگیری وقتی داری دردل میکنی چیزهایی را بیان کنی که اصلا تو را از موضوع دردلت هزار بار دور تر  کنه. پس دیگه دردل وجود و معنی نداره.

 

آنقدر انسانهای چند شخصیتی دور و بر ما رو گرفتند که باید یه دوره چندین ساعته واسه ی شناخت آدمها گذراند تا  تازه بتونیم بشناسیم که مخاطبمون باید کی باشه...

 

دیگه یادمون میره که چی بود حرفهامون و مشکلمون.

 واسه هر چیزی باید آنقدر دور بزنیم که آخرش از خیرش بگذریم .

الان همه چی اینجوری شده . همه یه جوری با چشم حسادت به آدم  نگاه می کنن و انگار به دنیا باید در مورد کارهات و تصمیماتت جواب پس بدی.

کسی نمی اد و بگه کمکت میکنم  میگه بگو ببینم ...

 

بعد به جای شنیدن و کمک جزئیات و ریز کارت و ازت می خواهند.

 

وای که چقدر سخته تحمل یه همچین آدمهایی که تعدادشون هم کم نیست.

 اینها تا کی می خوان به این رفتارشون ادامه بدن و تغییری تو رفتارشون نداشته باشند.

اینها تا کی اینجوری جلو میرن؟

 

اما می دونم یه روز یه جایی بالاخره اینها محکوم خواهند شد  و یکی جلوی اینهمه رفتار زشتشون را میگیره.

 

اگه هر کدوم از ما واقعا می آمدیم همه چیز ها رو میگذاشتیم جلو ی خودمون و از خودمون سوال می کردیم که آیا اگه تو خودت بودی این رفتار را قبول می کردی ؟آنوقت دیگه هیچ وقت  اینجا نمی نشستم و افسوس رفتار یه دوست را نمی خوردیم.


» نظر