سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادگاری

یادمه که خیلی وقت پیش یادگاری ما را به یاد خوبیها می انداخت و امروز واسه من یاد گاری به جا مونده از خیلی کسها و خیلی چیزها غم گذشته هاست و خستگی قلب شکستم را به یادم می آره.

 

جلوی آینه به خودم یکم بهتر نگاه می کنم و میبینم که من دارم همچنان میرم و لی قاب عکسش همنجور روی دیوار اتاقمه  . نگاهم می کنه و با یه سکوت بهم میگه حالا صبر کن همه چی درست می شه.

 

به یادم می ارم که چه ناملایمتهایی را تحمل کردم تا که الان در این نقطه از مکان هستم.

 

نمی دونم دیگران درمورد من چی فکر می کنن و چی می دونن اما همیشه گفتم و الان هم می گم زندگی یه برداشت آزاد واسه همه آدمهاست که همونطور که می خوان در مورد همه فکر کنن و نظر بدن اما در آخر این منم و وجدان من که برداشت کنیم و ببینیم چطور گذروندیم این روز هارا و به کجا رسیدیم با این همه سختی آیا دلی رو شکستیم؟ قلبی رو آزردیم ؟

چشمی را گریوندیم  یا نه؟

این و گزینه های زیاد دیگه ی زیادی وجود داره که می شه از گذشت زندگی برداشت کرد.  ولی کاش میشد با هر بار دیدن این یادگاری ها یادها و خاطره های خوب و شیرین یادمون می افتاد درست مثل خاطرات بچگی...

 

درست مثل آنموقعها که همه ما می خندیدیم و از خنده همدیگه لذت میبردیم . اما حالا همه با هم غریبن و یا چیزی را به یاد نمی آرن و یا نمی خوان که به یاد بیارن درست مثل من که نمی خوام  با به یاد آوردن بعضی چیزها خودمو ذهنم را آزار بدم. به هر حال بگذریم . 

 

 ان شاء اله به حرمت این روزهای عزیز همه ی ما بتونیم یادگاریهای خوبی از خودمون به جا بگذاریم.

 

 


» نظر