در انتظار کسی باش که....

به دنبال کسی باش که تو را به خاطر زیبایی های وجودت زیبا خطاب کند نه به خاطر جذابیتهای ظاهریت


who calls you back when you hang up on him

 

کسی که دوباره با تو تماس بگیرد حتی وقتی تلفنهایش را قطع می کنی


who will stay awake just to watch you sleep

کسی که بیدار خواهد ماند تا سیمای تو را در هنگام خواب نظاره کند


wait for the guy who kisses your forehead

در انتظار کسی باش که مایل باشد پیشانی تو را ببوسد[حمایتگر تو باشد]


who wants to show you off to world when you are in your sweats

کسی که مایل باشد  حتی  در زمانی که درساده ترین لباس  هستی تورا به دنیا نشان دهد


who holds your hand in front of his friends

کسی که دست تو را در مقابل دوستانش در دست بگیرد


wait for the one who is constantly reminding you how much he cares about you and how lucky he is to have you

در انتظار کسی باش که بی وقفه به یاد توبیاورد که تا چه اندازه برایش مهم هستی و نگران توست و

چه قدر خوشبخت است که تو را در کنارش دارد


wait for the one who turns to his friends and says that"s her

در انتظار کسی باش که زمانی که تو را می بیند به دوستانش  بگوید اون خودشه[همان کسی  که می خواستم]



» نظر

موج می آید از فریدون مشیری

موج می آمد، چون کوه و به ساحل می خورد !از دل تیره امواج بلند آوا،

که غریقی را در خویش فرو می برد،و غریوش را با مشت فرو می کشت،

نعره ای خسته و خونین ، بشریت را،به کمک می طلبید:

« آی آدمها ...آی آدمها ... »

ما شنیدیم و به یاری نشتابیدیم !به خیالی که قضا،

به گمانی که قدر، بر سر آن خسته ، گذاری بکند !

« دستی از غیب برون آید و کاری بکند »هیچ یک حتی از جای نجنبیدیم !

آستین ها را بالا نزدیم

دست آن غرقه در امواج بلا را نگرفتیم،

تا از آن مهلکه - شاید - برهانیمش،

به کناری برسانیمش ! ...

موج، می آمد، چون کوه و به ساحل می ریخت .با غریوی،

که به خواموشی می پیوست .با غریقی که در آن ورطه، به کف ها، به هوا

چنگ می زد، می آویخت ...ما نمی دانستیم

این که در چنبر گرداب، گرفتار شده است ،

این نگونبخت که اینگونه نگونسار شده است ،این منم،این تو،آن همسایه،

آن انسان!

این مائیم !

ما،

همان جمع پراکنده،

همان تنها،

آن تنها هائیم !

همه خاموش نشستیم و تماشا کردیم .

آن صدا، اما خاموش نشد .

« ... آی آدم ها ... »

« آی آدم ها ... »

آن صدا، هرگز خاموش نخواهد شد ،

آن صدا، در همه جا دائم، در پرواز است !

تا به دنیا دلی از هول ستم می لرزد،

خاطری آشفته ست،

دیده ای گریان است،

هر کجا دست نیاز بشری هست دراز؛

آن صدا در همه آفاق طنین انداز ست .

آه، اگر با دل وجان، گوش کنیم،

آه اگر وسوسه نان را، یک لحظه فراموش کنیم،

« آی آدم ها » را

در همه جا می شنویم .

در پی آن همه خون، که بر این خاک چکید،

ننگ مان باد این جان !

شرم مان باد این نان !

ما نشستیم و تماشا کردیم !

در شب تار جهان

در گذرکاهی، تا این حد ظلمانی و توفانی !

در دل این همه آشوب و پریشانی

این از پای فرو می افتد،

این که بردار نگونسار شده ست،

این که با مرگ درافتاده است،

این هزاران وهزاران که فرو افتادند؛

این منم،

این تو،

آن همسایه !

آن انسان،

این مائیم .

ما،

همان جمع پراکنده، همان تنها،

آن تنها هائیم !

اینهمه موج بلا در همه جا  می بینیم،

« آی آدم ها » را می شنویم،

نیک می دانیم،

دشتی از غیب نخواهد آمد

هیچ یک حتی یکبار نمی گوئیم

با ستمکاری نادانی، اینگونه مدارا نکنیم

آستین ها را بالا بزنیم

دست در دست هم از پهنه آفاق برانیمش

مهربانی را،

دانائی را،

بر بلندای جهان،

بنشانیمش ... !

« آی آدم ها ... !  موج می آید ... »

فریدون مشیری


» نظر

نصایح زرتشت

1. آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر
   2. قبل از جواب دادن فکر کن
   3. هیچکس را تمسخر
مکن
   4. نه به راست و نه به دروغ قسم مخور
   5. خود برای خود، زن انتخاب
کن
   6. به شرر و دشمنی کسی راضی مشو
   7. تا حدی که می توانی، از مال خود
داد و دهش نما
   8. کسی را فریب مده تا دردمند نشوی
   9. از هرکس و هرچیز
مطمئن مباش
  10. فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی
  11. بیگناه باش تا بیم
نداشته باشی
  12. سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی
  13. با مردم یگانه باش
تا محرم و مشهور شوی
  14. راستگو باش تا استقامت داشته باشی
  15. متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی
  16. دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی
  17. معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی

  18. مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی
  19. سخی و جوانمرد باش
تا آسمانی باشی
  20. روح خود را به خشم و کین آلوده مساز
  21. هرگز ترشرو و
بدخو مباش
  22. در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند
  23. اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده
  24. دورو و سخن چین مباش و
نزدیک دروغگو منشین
  25. چالاک باش تا هوشیار باشی
  26. سحر خیز باش تا کار
خود را به نیکی به انجام رسانی
  27.
اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری
  28. با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو
آسیب نرسد
  29. مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد
آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند

 


» نظر

مناجاتی زیبا از استاد مصطفی ملکیان

 خدایا، اندیشه‌ام را در مسیری معنوی و روحانی قرار ده، تا روحم را با تو درآمیزم، و لذت ِ بودن ِ با تو را در لحظه لحظه‌ی زندگی‌ام دریابم.

 

خدایا، اندیشه‌ام را چنان محکم ‌ساز که به حقیقت و عقلانیت متعهد باشم، و تنها بر پایه فهم و تشخیص خودم از زندگی، زندگی کنم، تا بتوانم از آنچه جامعه و دیگران از من می‌خواهند فراتر بروم.

 

خدایا، به من بینشی عطا کن که هیچ وقت خود را با دیگران مقایسه نکنم، بر آنهایی که از من برتر هستند حسد نورزم، و بر آنها که پایین ترند فخر نفروشم، و بر آنچه دارم قناعت کنم و همواره در این اندیشه باشم که از آنچه در حال حاضر هستم، فراتر بروم.

 

خدایا، به من فهمی عطا کن تا تفاوتهای خود با دیگران را دریابم، و بفهمم که با شخصیت منحصربه فردی که دارم قاعدتا زندگی منحصربه فردی نیز برای خود خواهم داشت، که از جهاتی می تواند متفاوت از زندگی دیگران باشد، مهم آن است که به تفاوتهای خودم و تفاوتهای دیگران احترام بگذارم و زندگی ام را منطبق با آن چه هستم، شکل ببخشم.

 

خدایا، توانایی ِ عشق به دیگری را در وجودم بارور ساز، تا انسان ها را خالصانه دوست بدارم، و بهترین لحظات لذت زندگی ام، لحظاتی باشد که بدون هیچ نوع چشمداشتی، خدمتی به همنوع ام می کنم.

 

خدایا، مرا از هر نوع نفرت و کینه ای که حوادث تلخ روزگار بر وجودم نهاده است، رها کن، تا با رهایی از نفرت و کینه، بتوانم دیگران را آن طور که هستند، بپذیرم و دوست بدارم.

 

خدایا، فهم مرا از زندگی آن چنان ژرف ساز تا قوانین آن را دریابم، و بفهمم که در زندگی چیزهایی هست که قابل تغییر نیست، قوانینی هست که از آنها تخطی نمی توان کرد، تا ساده لوحانه نپندارم که هر آنچه می خواهم را می توانم داشته باشم، و هر آنچه آرزو می کنم خواهم داشت.

 

خدایا، این توانایی را به من عطا فرما تا در لحظه لحظه زندگی ام، در لحظه حال و برای آنچه هم اکنون می گذرد زندگی کنم، و زیبایی ها و شادی هایی که هم اکنون از آن برخوردار هستم را با اندیشیدن بیش از حد به گذشته ای که دیگر پایان یافته است، و دغدغه بیش از حد برای آینده ای که هنوز نیامده است، نادیده نگیرم.

 

خدایا مگذار که در بند گذشته باقی بمانم، و چنان تعهد و دغدغه ی کشف حقیقت را در درونم شعله ور ساز که هیچگاه بخاطر آنچه در گذشته حقیقت می دانسته ام و آبرو ، حیثیت و شخصیت اجتماعی ام بدان وابسته است، از حقیقت هایی که هم اکنون بدان ها دسترسی می یابم، و ممکن است همه آنچه در گذشته حقیقت می دانسته ام به چالش بکشد و بی اعتبار سازد‏، محروم نمانم.

 

خدایا، مرا به انضباطی درونی متعهد کن، تا بفهمم و بدانم که هر کاری که دوست دارم و از آن لذت می برم را مجاز نیستم که انجام دهم.

 

خدایا، کمکم کن تا عمیقا دریابم که زندگی بیش از آنچه اغلب می پندارند جدی است، و برای هیچ انسانی استثنا قائل نمی گردد، همه ما برای آنچه می خواهیم و در آرزوی آن هستیم باید تلاش کنیم و شایستگی و لیاقت به دست آوردن آن را داشته باشیم. خدایا، به من بیاموز که بدون شایستگی و لیاقت داشتن چیزی، نخواهم که تو آن را از آسمان برایم بفرستی.

 

و در آخر ؛ خدایا، نعمت سکوت را بر من ارزانی دار ، تا در آن لحظاتی که طنین زندگی روزمره در درونم آرام می گیرد، نوای دلنشین و آرامش بخش حضور تو در روح و وجودم، مرا گرم و آرام سازد.


» نظر

کامیابی از آن تو

کامیابی ازآن تو باد
 
زندگی

زنجیره ای از آغازهاست
تا به رویا هایمان رنگ واقعیت بخشیم
امیدوارم تمامی آغازهای تو
از نیزه های آفتاب پر فروغ گردند
و تمامی رویاهای تو 
گرمی پیروزی را نوید دهند
 
"ادیت شافر لدربرگ"
 
نیایش

می خواهم
توان آن داشته باشم که ادامه دهم 
از نو آغاز کنم  اگر زمانه بر مرادم نگشت 
زیبایی را ببینم ،هنگامی که دیگران  ناتوان از دیدن آنند 
می خواهم 
امید رویایی نو داشته باشم و شکیبا 
تا رویایم همچنان ادامه یابد 
فرصتی بیابم تا به آن دست یابم
و خردمند آنگونه که به آینده چشم داشته باشم 
 
"دوناوی" 
 
همان گونه که دیگری نمی تواند
بگوید چه احساسی نسبت به غروب زیبای خورشید داشته باشی
به همان گونه دیگری نمی تواند
بگید که چگونه زندگی کنی
تو آن هنرمندی
که باید با دست های خود تندیس تجربه ها را تراش دهی

"سوزان استاز"


» نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >